پنجشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۹۰

حکایت نیافتن به وقت گشتن و یافتنن به وقت نگشتن!

Joan Baez
دیشب  نشستی در خانه بین المللی زنان رم در باره فعالیت زنان ایران برگزار شد که استقبال خوبی هم از آن شده بود.  من هم  از چند هفته پیش قرار بود فیلم ها و عکس های مختلفی  که برگزارکنندگان این نشست پیشنهاد کرده بودند  را پیدا کنم و کنار هم بچینم و موزیکی هم رویش بگذارم که در خلال برنامه نمایش بدهند. موقع کار به نظرم رسید خوب است از  تم اصلی سرودی که چند سال پیش فعالان حقوق زن در ایران  خوانده بودند استفاده کنم.
سرود خیلی زود پیدا شد اما هرچه گشتم نتوانستم ترانه اصلی را که یک خانم خارجی خوانده بود پیدا کنم. ( هردو را در یک ویدئو از اینجا بشنوید). مشکل این بود که نه اسم خواننده را می دانستم و نه اسم ترانه را. از کسانی هم که پرسیدم جوابی نداشتند. به ناچار از موزیک دیگری استفاده  کردم و کار را تحویل دادم.البته کنجکاوی اش برایم باقی مانده بود، اگرچه دیگر نا امید شده بودم.
 دیشب که رفته بودم آنجا و بیرون از سالن داشتم فایل را روی  یکی از سیستمهای  خودشان چک می کردم،  موقع پخش رسید به این قسمتش که داشتند به فارسی می خواندند.
خانم ایتالیایی پنجاه-شصت ساله ای کنارم بود و تا این  را شنید پرسید این ایرانه؟ بعد پرسید می دانی اصل این آهنگ را چه کسی خوانده؟ و قبل از اینکه جواب بدهم شروع کرد به گفتن قصه دو کارگر آنارشیست ایتالیایی که در دهه ۱۹۲۰ در آمریکا زندگی می کردند. ظاهراَ آن زمان ها جو ضد خارجی و ضد جنبش های کارگری شدیدی در میان بخشی از آمریکایی ها حاکم بوده و خیلی راحت به مهاجران حمله می کردند و آنها را با کوچکترین بهانه ای اخراج می کردند.
Nicola Sacco and Bartolomeo Vanzetti 
'نیکلا ساکّو' و 'بارتولومئو  وَنزِتّی' هم در یک چنین شرایطی و  بدنبال ماجرای دزدی حقوق کارگران یک کارخانه کفش سازی و قتل دو نفر از جمله حسابدار آن کارخانه دستگیر می شوند  و در محاکمه ای ناعادلانه به اعدام محکوم می شوند.  آنها در ۲۳ اوت ۱۹۲۷ بوسیله صندلی الکتریکی اعدام شدند در حالی که نشانه ای از مشارکت آنها در ماجرای دزدی و قتل  وجود نداشت. محاکمه جنجالی و اعدام آنها اعتراضات زیادی به همراه داشت و بعدها با اعتراف  مجرم اصلی، بی گناهی این دو ایتالیایی هم معلوم شد. درست پنجاه سال بعد در۲۳ اوت  ۱۹۷۷ تبرئه آنها رسماَ اعلام شد.

اما این چه ربطی داشت به ترانه ای که من دنبالش می گشتم؟
کمی صبر کنید!
  ماجرای غم انگیز نیکلا و بارت باعث خلق آثار هنری زیادی شد و فیلم ها و تئاتر ها و سریال های تلوزیونی متعددی در موردشان ساخته شد و ترانه های زیادی هم در این باره اجرا شد که مهمترین آنها همین ترانه ای بود که من دنبالش می گشتم!
ترانه ای به نام 'تقدیم به شما، نیکلا و بارت' که 'جون بائز'  آنرا روی آهنگی از 'انیو موریکونه' آهنگساز معروف ایتالیایی (خالق موسیقی فیلم خوب، بد، زشت، و  ...) خوانده است.

در واقع من بدون اینکه انتظارش را داشته باشم به صورت کاملا اتفاقی و به تفصیل جوابم را گرفتم.
به نظرم آن خانم ایتالیایی هم اگر هنرمند شناخته شده ای بود حتما تا به حال یک اثر هنری مهمی در مورد نیکلا و بارت خلق کرده بود اینقدر که تحت تاثیرشان بود. حتی به من گفت که یادبود کوچکی را در شهر نیویورک  دیده است که به یاد این دو ساخته اند ( ببین تا کجاها رفته دنبالشان! )
الآن که دارم اینها را می نویسم دارم فکر می کنم نکند از بستگانشان بوده باشد؟ :))

به هر حال،
 این شما و این هم ترانه موصوف با صدای جون بائز:



این هم نسخه ایتالیایی اش که ' امّا مارّونه' خوانده است:



این یکی هم از انیو موریکونه:




Here's to you, Nicola and Bart 

Rest forever here in our hearts 
The last and final moment is yours 
That agony is your triumph 

Canto a voi Nicola e Bart 
per chi odia la schiavitù 
per chi ama la verità 
canto forte libertà. 

Queste mani per lavorar 
questi occhi per guardar 
questi piedi per camminar 
questa bocca per cantar. 

Here's to you, Nicola and Bart 
Rest forever here in our hearts 
The last and final moment is yours 
That agony is your triumph 

Con le mani non supplicherò 
con i miei occhi non piangerò 
e con i piedi non fuggirò 
con la bocca canterò. 

Here's to you, Nicola and Bart 
Rest forever here in our hearts 
The last and final moment is yours 
That agony is your triumph 

Here's to you, Nicola and Bart 
Rest forever here in our hearts 
The last and final moment is yours 
That agony is your triumph 
That agony is your triumph