یکشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۵

یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۵

جرم و مجازات

خيابان عباس آباد(دكتر بهشتي-تقاطع وليعصر)
آيا مي دانيد جرايم اينترنتي مجازات سختي در پي دارند؟

شنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۵

Merve Kavakci




هفت سال پيش در استانبول ، « مروه كاواكچي» توانست رقباي خود را كنار زده و نام خود را در ليست منتخبين پارلمان تركيه ثبت كند. كاواكچي 31 ساله كه به حزب اسلامگراي فضيلت وابسته بود، به دليل اصرار بر حفظ حجاب اسلامي ناگهان به بمب خبري آن روز ها بدل شد. چپ گرايان به رهبري بولنت اجويت( نخست وزير) او را تحت فشار قرار دادند تا به خاطر احترام به قوانين غير مذهبي تركيه، روسري اش را كنار بگذارد؛ اما مروه زير بار نرفت. او اعتقاد داشت كه اينگونه قوانين،حقوق فردي او را در انتحاب نوع پوشش ناديده گرفته است. سليمان دميرل ( رييس جمهور)، كاواكچي را متهم كرد كه با رفتار راديكاليستي اش سر ستيز با نظام تركيه دارد.

در همان روز ها در ايران تظاهراتي در حمايت از كاواكچي برگزار شد. خطيب جمعه تهران سخناني در تاييد كاواكچي و بر ضد نظام تركيه ايراد كرد. جنتي با رياكار دانستن حكومت تركيه گفت: چگونه آنها دم از آزادي مي زنند اما نيم متر پارچه را نمي توانند روي سر زنان تحمل كنند؟ در همين راستا سازمان ها و نهاد هاي مختلف بيانيه هايي صادر كردند.مرضيه وحيد دستجردي نماينده مجلس با حضور در جمع تظاهر كنندگان، نامه نمايندگان زن مجلس شوراي اسلامي در حمايت از كاواكچي را قرائت كرد.

روابط ايران و تركيه به شدت تيره شد و سفيرايران به وزارت خارجه تركيه احضار شد.

اما آنچه ماجرا را جالب كرد، مصاحبه خانم كاواكچي با روزنامه الوسط بود. او در واكنش به رفتار مقامات ايران گفت: كشوري كه در آن، زنان مجبور به پوشاندن موهايشان هستند، حق ندارد بر ضد تركيه تبليغ كند. مروه كه دانش آموخته مهندسي كامپيوتر از ايالات متحده امريكا بود، علاقه اي به اين نوع حمايت هاي ايراني ها از خود نشان نداد و با سخنانش، تفاوت هدف خود و مقامات ايران را گوشزد نمود. واكنش خشم آلود مروه ، آب سردي بر آتش اقدامات ايران بود.

كاواكچي در نهايت به دليل داشتن تابعيت امريكايي( كه در ازدواج ناكام آمريكائيش بدست آورده بود)، نه تنها اجازه ورود به پارلمان را نيافت، بلكه تابعيت تركي خودش را نيز از دست داد

در روزهاي گذشته بازار حمايت و شكايت از زين الدين زيدان فوتباليست سرشناس فرانسوي داغ بود. مشاجره اي كه بين او و ماتاراتزي در جريان بازي فينال جام جهاني فوتبال در گرفت، با ضربه سر زيدان به سينه بازيكن ايتاليايي به اخراج زيدان انجاميد. گفته مي شد او، هدف توهين هاي نژادپرستانه ماتاراتزي قرار گرفته است.كارشناسان لب خواني تاييد كردند كه ماتاراتزي، تبار خارجي و اسلامي او را نشانه رفته و اورا فرزند زن بدكاره تروريست خطاب كرده است.
اما درحالي كه هنوز تحقيقات فدراسيون بين المللي فوتبال (فيفا) در اين باره به سرانجام نرسيده بود، بار ديگر نمايندگان مجلس ايران به هيجان آمده و وارد ماجرا شدند. علاء الدين بروجردي رييس كميسون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي نامه اي به زيدان نوشت و از او به خاطر دفاعش از اسلام تقديدر كرد:
«عكس‌‏العمل منطقي شما از اين منظر بسيار قابل توجه است كه اولا يك مسلمان نه تنها تروريست نيست بلكه شعار اصلي او كه سلام است، بمعني صلح است كه روزانه صدها ميليون مسلمان آن را اعلام مي‌‏كنند و ثانيا بازي‌‏هاي جام جهاني صحنه همدلي و همبستگي ميان كشورها و ملت‌‏ها است كه به هيچ وجه نبايد به شعارهاي غلط و اتهامات ظالمانه آلوده شود.»

همزمان، داريوش ارجمند هنرپيشه مطرح سينما، خواست خياباني به نام زيدان اسم گذاري شود

اما از سوي ديگر ، در سايه حمايت هاي محكم ايرانيها ، زين الدين زيدان در برنامه زنده يك كانال تلويزيوني فرانسه حاضر شد و مساله تروريست خطاب شدنش را منتفي دانست. زيدان گفت حريف ايتاليايي به او دشنام خانوادگي داده است و ضمن اينكه حركت خود را پاسخ درخوري نسبت به توهين ماتاراتزي مي دانست، از اينكه ديدن اين صحنه از تلويزيون ، كودكان و مربيان تربيتي را آزار داده، عذر خواهي كرد.

راستش، ماجراي زيدان و نامه ي بروجردي، من را به ياد كاواكچي و نامه ي دستجردي انداخت. صرف نظر از اين كه حقيقت مكالمه زيدان و ماتاراتزي چه بود و اينكه آيا زيدان در كوبيدن سرش به سينه ماتاراتزي حق داشت يا نه، بايد از نمايندگان مجلس ايران پرسيد كه آيا آنها نسبت به تمام وقايع پيرامونشان اينچنين حساس و سريع العمل اند؟

شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۵

Dart




دالي! من اينجام :)

1)
"...آخرین پست وبلاگ با تاریخ خیلی وقت پیش ،مثل جنازه ای می ماند که چشمهایش باز مانده است . دفن هم نشده تا جرم قاتل را سنگین تر جلوه دهد .به قول بارت زوال خود را پیش چشم دیگری می گذاری..."

حقا كه توصيف وحشتناكيه. يعني اينجوريشو ديگه نشنيده بودم.

2) ببينم راسته كه ميگن قسمت عكس سايت بلاگر فيلتر شده؟ من كه خوشبختانه مشكلي در ديدن عكس ها ندارم ولي توي روز هاي گذشته حد اقل از سه نفر شنيده ام كه اينجوره.آره؟

3) عكس ها از تپه هاي داووديه (پارك طالقاني - مترو ميرداماد) هستند.